.:: روزانه ::.

دست ‌نوشته‌های روزمره شاهین درباره زندگی .....

.:: روزانه ::.

دست ‌نوشته‌های روزمره شاهین درباره زندگی .....

زلزله!!

احساس کردم دارم میلرزم بابام گفت زلزله !! بعد که زلزله تموم شد تازه یادش افتاد که موقع زلزله باید رفت بیرون از خونه تو خیابون! با اون زیرشلواری راه راه مسخرش و اون دمپایی ابریش که من همیشه ازش به عنوان سوسک کش استفاده میکنم  پرید تو خیابون وسط های راه انگار تازه یاد ما افتاده بود  گفت شما هم بیاین!! و من هم همچنان به دیدن فیلم ادامه دادم به این ترتیب زلزله به پایان رسید ...

سوال فلسفی: به نظر شما چند ریشتر زلزله ارزششو داره آدم جای حساس فیلم بپره بره تو خیابون سوژه رو از دست بده؟

نظرات 1 + ارسال نظر
گلی دوشنبه 11 خرداد 1383 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام خوبين مرسی از اطلاعات خوبتون
ميشه برای من هم دعوت نامه برای اورکات بفرسيتد خيلی دوست دارم عضو بشم
بعد اگه يادت بياد ادرس لينک وب جت را داده بودی ولی جديدا ارور ميده و نصب نميشه ميتونی منو راهنمايی کنی در مورد فيلتر شکن
متشکرم خدا نگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد